سر به جنگل میگذارد آسمان از دست عشقت

سر به جنگل میگذارد آسمان از دست عشقت
تا که پشتش خم شود رنگین کمان از دست عشقت

قد و بالا آبشاری! چشمهایت بختیاری!
رنگ لبهایت اناری! ای امان از دست عشقت

ای "الاهه"! ناز کم کن، گُل بریز و چای دم کن
بعد از این کمتر ستم کن بر "بنان" از دست عشقت

حضرت انگور نم نم! مست کردی هرچه آدم
میخورد بر هم دمادم، استکان از دست عشقت

"رودکی" فکر تو بوده، "خاجه" دیوانی گشوده
کم مگر "سعدی" سروده بوستان از دست عشقت

"شمس" و "فردوسی" و "جامی"، یا که "پروین اعتصامی"
گفته هر بیتی "نظامی" داستان از دست عشقت

معضل تهران و دودش، خاک اهواز و رکودش
خشک شد زاینده رودش اصفهان از دست عشقت

"مهرجویی" خسته هستم، مثل "سنتوری" نشستم
نت به نت در خود شکستم هر پلان از دست عشقت

چون پلنگی قله بستر، تا بگیرم ماه در بر
می پرم در دره آخر، بی گمان از دست عشقت

گرچه خط خورده ست برگم، گرچه زخمی از تگرگم
می سرایم بعد مرگم همچنان از دست عشقت
دیدگاه ها (۱)

❣ دله زحمی کنه مینا ی زردت💫 به لاشم تش ونه رفتار سردت❣ زویرم...

🌷 🌹 عشق و پیری ..!!🌹 🌷 عشقهای واقعی پیر میشن ، ولی از همدیگه...

ﺗَﻮِ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻪ ﺍﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﯾﺮﺯﻩﺑﻪ ﮐُﺮﻑِ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮّﺍ ﺍﯾﺮﺯﻩﺧﺪﺍ ﺩﻭﻧﻪ ...

دستهایم به آرزوهایم نرسید آنها بسیار دورند !اما درخت سبز صبر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط