یه راز قدیمی نگفتم ندونی

.
یه راز قدیمی نگفتم ندونی
نگاهت نکردم تو چشمام نخونی
یه حسی دلم بود نگفتم نری زود
برای خودم موند برای خودت بود
از اینها گذشتم من و فاز قلبم
جوابت نکردم جوابم به بعداً
خیالت که راحت شدم استقامت
برام راه حل شد تحمل شد این درد
فراری نبودم به پات خواستی موندم
برات کم نذاشتم برات کم نبودم
همه چیز من بود شدش دست من دود
اگر می‌دونستی محال موندنت بود...!!!!
.
.
ترانه از
محمد اکبرجانی
.
🎀🎀🎀
دیدگاه ها (۰)

.یه بازیچه که قلبش با خودش نیستازش دزدیدن و قلبی ندارهبه فکر...

.حرفات همه از سر غمچیزی اضافه تر نگممن مطمئن هستم که تونمی‌م...

..من باخت دادم بعد توهر شب به یک تلخی نشستبا اینکه گویند سخت...

..بهم میگی حال بدبهات اضافه کاری دارندرست میگی بعضی شبا منم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط