قهوهاش را که نوشید

قهوه‌اش را که نوشید
چشمانش را بست
آرام تکیه داد...
انگار کسی را به یاد آورده باشد...
می‌گریست...
دیدگاه ها (۱)

نه برگ گلی به شاخه‌هامی‌ماند،نه هیچ کسی به‌جز خدامی‌ماند...خ...

تقدیم به همه دوستانبرای برد شیرین استقلال

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزدگفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آی...

چشمانش؟ مانند قهوه ادم را معتاد می کرد و ستارگان همه درون چش...

در بازی زندگی یاد می گیری:اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوان...

بچه ها انگار از مطلب هایی که می زارم خوشتون نمی یاد چون هیچ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط