بهار آمد ولی دل بی تو تنهاست

بهار آمد ولی دل بی تو تنهاست
تمام آرزوهایم چو رویاست

برای هفت سین قلبم امسال
بساط سورو سات غم مهیاست

از آن روزی که رفتی از کنارم
درون سینه ام فریاد و غوغاست

به چشمانت قسم وقتی نباشی
همه عالم به چشمم خار دنیاست

چه فرقی می کند فصل بهار است
زمستان است یا پاییز و گرماست

بهار بی تو چون فصل خزان است
فضای خانه ام پر سوز و سرماست

گذشته باز هم یک سال دیگر
بدون تو دلم دریای غم هاست

همیشه چشم در راه تو هستم
بیایی آخر شعرم چه زیباست
دیدگاه ها (۱)

بهار...من از توهیچ نمیخواهممن روی پیراهنش شکوفه دیده امپشت پ...

هفت سینگوشه ایاز دل من استکه مثل سیر و سرکهبرای " تو "میجوشد...

مےنویسم روےِ دفتر سالِ نوباز یڪ احساس و یڪ آغازِ نو بازهم عا...

قبل از توهیچوقتبعد از تو هیچکس!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط