تفسیر قرآن
پیامهای آیات 71 تا 74 سوره ص
- انسان تنها موجودى است كه خداوند قبل از خلقت، آفريدن او را به فرشتگان اعلام كرد. «قال ربّك»
- آفرينش فرشتگان، قبل از انسان بوده است. (زيرا خداوند قبل از انسان با فرشتگان گفتگو داشته است). «قال ربّك للملائكة»
- منشأ وجودى انسان، آب و خاك است. «خالقٌ بشراً من طين»
- روح، پس از جسم آفريده شده است. «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحى»
- روح، از بدن مستقل و جداست. «نفخت فيه من روحى»
- فرشتگان به خاطر نفخه الهى، به آدم سجده كردند ولى برخى انسان ها حتّى به خاطر ذات حقّ براى خدا سجده نمى كنند. «من روحى... له ساجدين»
- انسان داراى دو بعد مادّى و معنوى است. «من طين - من روحى»
- الطاف الهى، زمينه مستعدّ لازم دارد. تا به ظرفيّت هاى مادّى پرداخته نشود وظيفه روح الهى در آن ممكن نيست. «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحى»
- روح، در بدن همه جانداران هست ولى تعبير «روحى» مخصوص انسان است كه از شرافت ويژه اى برخوردار است. «نفخت فيه من روحى»
- روح پديده اى لطيف است. (كلمه نفح و دميدن بيانگر لطافت روح است)
- فرشتگان مثل انسان مورد امر و نهى قرار مى گيرند. «فقعوا له ساجدين»
- سجده بر انسان، به خاطر بعد روحى اوست نه جسمى او. «نفخت فيه من روحى فقعوا»
- سجده بر آدم، چون به فرمان خداست، بندگى خداست نه بندگى آدم. «فقعوا له ساجدين» (سجده مظهر بزرگداشت و كرامت و قبول خلافت انسان است نه پرستش او).
- لياقت از سابقه مهم تر است. (سابقه فرشتگان بيش از آدم بود ولى چون لياقت انسان بيش تر بود آنها به او سجده كردند.) «له ساجدين»
- فرشتگان تسليم خدايند. «فسجد الملائكة كلهم»
- عبادت دسته جمعى با شكوه تر است. همه فرشتگان سجده كردند، «كلّهم» آن هم دسته جمعى. «اجمعون»
- در ميان خوبان بودن مهم نيست، از خوبان بودن مهم است. «فسجد الملائكة كلّهم - الاّ ابليس»
- تكبّر، مانع تعبّد و تسليم است. «استكبر و كان...»
- از اوّل كافر بود وليكن ترك سجده كفر او را كشف كرد. «كان من الكافرين»
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
- انسان تنها موجودى است كه خداوند قبل از خلقت، آفريدن او را به فرشتگان اعلام كرد. «قال ربّك»
- آفرينش فرشتگان، قبل از انسان بوده است. (زيرا خداوند قبل از انسان با فرشتگان گفتگو داشته است). «قال ربّك للملائكة»
- منشأ وجودى انسان، آب و خاك است. «خالقٌ بشراً من طين»
- روح، پس از جسم آفريده شده است. «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحى»
- روح، از بدن مستقل و جداست. «نفخت فيه من روحى»
- فرشتگان به خاطر نفخه الهى، به آدم سجده كردند ولى برخى انسان ها حتّى به خاطر ذات حقّ براى خدا سجده نمى كنند. «من روحى... له ساجدين»
- انسان داراى دو بعد مادّى و معنوى است. «من طين - من روحى»
- الطاف الهى، زمينه مستعدّ لازم دارد. تا به ظرفيّت هاى مادّى پرداخته نشود وظيفه روح الهى در آن ممكن نيست. «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحى»
- روح، در بدن همه جانداران هست ولى تعبير «روحى» مخصوص انسان است كه از شرافت ويژه اى برخوردار است. «نفخت فيه من روحى»
- روح پديده اى لطيف است. (كلمه نفح و دميدن بيانگر لطافت روح است)
- فرشتگان مثل انسان مورد امر و نهى قرار مى گيرند. «فقعوا له ساجدين»
- سجده بر انسان، به خاطر بعد روحى اوست نه جسمى او. «نفخت فيه من روحى فقعوا»
- سجده بر آدم، چون به فرمان خداست، بندگى خداست نه بندگى آدم. «فقعوا له ساجدين» (سجده مظهر بزرگداشت و كرامت و قبول خلافت انسان است نه پرستش او).
- لياقت از سابقه مهم تر است. (سابقه فرشتگان بيش از آدم بود ولى چون لياقت انسان بيش تر بود آنها به او سجده كردند.) «له ساجدين»
- فرشتگان تسليم خدايند. «فسجد الملائكة كلهم»
- عبادت دسته جمعى با شكوه تر است. همه فرشتگان سجده كردند، «كلّهم» آن هم دسته جمعى. «اجمعون»
- در ميان خوبان بودن مهم نيست، از خوبان بودن مهم است. «فسجد الملائكة كلّهم - الاّ ابليس»
- تكبّر، مانع تعبّد و تسليم است. «استكبر و كان...»
- از اوّل كافر بود وليكن ترك سجده كفر او را كشف كرد. «كان من الكافرين»
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
- ۴۶۴
- ۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط