سیل غم در سینه غوغا می کند

سیل غم در سینه غوغا می کند،
قطرهء دل میل دریا می کند،


قطرهء تنها کجا، دریا کجا،
دور ماندم از رفیقان تا کجا!


همدلی کو؟ تا شوم همراه او،
سر نهم هر جا که خاطرخواه او!


شاید از این تیرگی ها بگذریم.
ره بسوی روشنایی ها بریم.


می روم شاید کسی پیدا شود،
بی تو کی این قطره ی دل , دریا شود؟

فریدون مشیری
دیدگاه ها (۱)

«برکه» برگ ها از شاخه می افتاد، ...

السلام علیک یا ابا عبدالله

در نمازم خم ابروي تو با ياد آمدحالتي رفت که محراب به فرياد آ...

دیگر به روزگار نمی‌ بینم، آن عشق ‌ها که تاب و توان سوزد،در س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط