سناریو
سناریو
وقتی لباس بچگونه میپوشی
نامجون : برات کتاب « چگونه بزرگ شویم » میخره تا بلکه شاید دست از این لباسا برداری
سوکجین : درحال اشپزی کردن بود که با دیدنت تو اون لباس حواسش پرت شد و غذاش سوخت بعدم کلی فوش بارونت کرد
یونگی : همینطور که درحال خوردن نوشیدنی اش بود با دیدنت دستپاچه شد و نوشیدنی اش تو گلوش پرید
هوسوک : ایشون با تو لباس بچگونه پوشید تا احساس بدی نداشته باشی
جیمین : اینقدر محوت شده بود که به طرفت اومد و گونتو بوسید
تهیونگ : ایشون مثل جیهوپ بعدشم کلی باهم بازی کردید
جونگکوک : ایشون اینقدر جنبش بالاس که اصلا نمیشه همچین لباسایی کنارش پوشید
وقتی لباس بچگونه میپوشی
نامجون : برات کتاب « چگونه بزرگ شویم » میخره تا بلکه شاید دست از این لباسا برداری
سوکجین : درحال اشپزی کردن بود که با دیدنت تو اون لباس حواسش پرت شد و غذاش سوخت بعدم کلی فوش بارونت کرد
یونگی : همینطور که درحال خوردن نوشیدنی اش بود با دیدنت دستپاچه شد و نوشیدنی اش تو گلوش پرید
هوسوک : ایشون با تو لباس بچگونه پوشید تا احساس بدی نداشته باشی
جیمین : اینقدر محوت شده بود که به طرفت اومد و گونتو بوسید
تهیونگ : ایشون مثل جیهوپ بعدشم کلی باهم بازی کردید
جونگکوک : ایشون اینقدر جنبش بالاس که اصلا نمیشه همچین لباسایی کنارش پوشید
- ۸.۷k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط