غم بی حساب بود و کسی باورشنشد

غم بی حساب بود و کسی باورش نشد
حالم خراب بود و کسی باورش نشد

لبخند می‌زدم که نفهمند عاشقم
شادی نقاب بود و کسی باورش نشد

گفتند این و آن که بگو دوست داری‌اش
وصلش سراب بود و کسی باورش نشد

او یک بهشت بود ولی از بهشتِ او
سهمم عذاب بود و کسی باورش نشد

پرسید با کنایه که :«من گفته‌ام بمان؟»
این خود جواب بود و کسی باورش نشد 

#ستایش_قلب_سربی
#ستایش
#عاشقانه #خاص #خاصترین
دیدگاه ها (۰)

❲زِندگیت‌کِه‌سَخت‌تَرشد‌‌دَستکِش‌هایِ‌بوکسِتو‌مُحکَم‌تر‌بِبَ...

❖گفتم کـه دلتنگم بیـا ای آنکه درمان منیگفتی کنارم هستی وهموا...

ﻫَﻮﺱکَࢪﺩَﻡﭼِﻨﺎﻥﮔﯿﺞْﺷَﻮﻡﺍَﺯ⦅ﺗــٌﻮ⦆↬ﭼِﻨﺎﻥ⦅ﻣَﺴﺖﺷَﻮ‌‌‌؎ٖ⦆ﺍَﺯﻣـَﻦ...

بر  حالِ  قلبِ  زارِ   خودم   گریه   میکنماز  دستِ   روزگارِ...

شوهر دو روزه پارت۶۴

#رویای #جوانی#پارت-۲تا رسیدیم بالا و در اتاقو برامون باز کرد...

سرزمین با شکوه نگهبان آتش پارت۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط