این برگریزان پاییز

این برگریزانِ پاییز
جان می دهد برای عاشقی
دستِ دلبــــــــــــــر را بگیری و
از هیاهوے جهان دور شوے ..
غرقِ بوسه و آغوش
دوستت دارم بگویی و بشنوی ..
آدمی با همین بهـــــــانه ها زنده می ماند
بوے نمِ باران و هواے دلبرانه ..
ای جـــــــــان و دلم دلبر
فڪر ڪن
گم شوم میان چهارخانه پیراهنت
گرم شوم از گرماے آغوشت ...
دیدگاه ها (۱۴)

آرام پلک زدیبادی وزیدو من از درختم افتادممرا بردار و به سوی ...

صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم: "دوست دارم ماه من و تو ه...

آرامش شب نصیب کسانی که دعا دارند ، ادعا ندارند نیایش دارند ،...

دنیای یه دختر به پیچیده ترین شکل ممکن سادَست.کافیه با دقت نگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط