تنهائی ام

تنهائی ام
طعم تو را به خود گرفته است
و دلتنگی هر بار که به آن کنجِ شیرین و خاطره انگیز اتاق پناه می برد می ترسد
مبادا به خاطره ای آمده باشد
که تو از آن رفته باشی
دیدگاه ها (۱)

دوست دارم ولی با ترس و پنهانیکه پنهان کردن یک عشق یعنی اوج و...

نگو بی احساسه، سرده، عاطفه حالیش نمیشه...اون طوفان های سختی ...

با تو قهرم...ولی اگر زحمتی نیست...هر روز یک دوستت دارم ...از...

همیشه یک نفر هست که "بودنش" "صدایش" " نفس کشیدنش" اصلا سکوتش...

وقتی تو هستیبهانه ای برای دلتنگی نیستطعم عشق همانند طعم لبان...

.ترسیم تو در آیینه ی خیالمی بَرَدَم به سرزمینهای دوربه حوالی...

ان هنگام که تو تمام بودن من را در چمدان فراموشی گذاشتی و با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط