هوشم نماند با س

هوشم نماند با ڪس

اندیشه ‌ام تویی بس

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

خود رای می‌نباش که خودراییراند از بهشت، آدم و حوا راپاکی گزی...

زان لحظه که دیده بر رخت وا کردمدل دادم و شعرِ عشق انشا کردم....

بازآی که تا به خود نیازم بینیبیداری شبـــهای درازم بینینی نی...

دو عالم سوختن نیرنگ عشق استشهادت ابتدای جنگ عشق است#عرفی_شیر...

شعر

در آن ساعت که خواهند این و آن مُردنخواهند از جهان بیش از کفن...

در عجبم زین حدیث و آن که چرا او🌸داده به زهرای خویش کنیه مادر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط