پارت صدو نودو دو

#پارت صدو نودو دو.....
#جانان...
کارن رفت و بعد از چند دقیقه با یه کیک اومد سمت سالن ...
کامین واسه خودش مسخره بازی در میاورد و کلی میخندوندمون...
کارن کیک رو گذاشت روی میز و خودش اومد کنارم نشست پشت میز ...
کارین گفت : وایسین فیلم بگیرم ازتون....
بعد از این که شروع کرد فیلم گرفتن کامین گفت چاقو روبدین من میخوام رقص کارد برم...
چاقو رو ازم گرفت و شروع کرد رقصیدن ولی چه عرض کنم رقص کجا بود ...
اومد سمتمون خواستم چاقو رو بگیرم که ندادو گفت شاباش میخواد ....کارن دست کرد تو جیبش و بهش داد..
دوباره رفت یه دور دیگه رقصید و اومد کارن بازم بهش داد بازم نداد بهمون...
خلاصه این روند تا این که جیب کارن رو خالی نکرد تموم نشد اخرم نمیداد که تیام و کارن به زور ازش گرفتن ..
کارن دستم رو رفت و خواستیم با هم کیک رو ببریم که عموگفت: دخی یادت نره ارزو کنی ها . . ....
چشمام رو بستم و ارزو کردم خوشبخت بمونم و بابا و مامانم سال بعد کنارم باشن...
بعد از اون شمع رو فوت کردم با کارن برش زدیم کیک رو .. .
کلی واسم دست زدن و با هم عکس گرفتیم دسته جمعی چند تا هم کارن تکی گرفت و بعدش اومد کنارم دونفره کلی سلفی گرفتیم ...
عمو: میگم من گشنمه ها کارن نمیخوای شام بهمون بدی...
کارن: چرا الان میز رو اماده میکنیم....
با هم بچه ها میز رو اماده کردیم و غذا هایی رو که کارن از بیرون گرفته بود اوردیم و خوردیم ....
بعد از شام کیک رو تیکه کردیم و با چایی اوردیم دور هم خوردیم و بچه ها کم کادو ها شون رو بهم دادن ....
اخرین نفر کارن بهم کادو داد...
کادوش یه سرویس طلا بود با یه گوی که توش یه دختر بود که میرقصید و برف میبارید روی سرش و صدای ضبط شده ی کارن بود که میگفت:
عشق زندگیم جوجه رنگی من تولدت مبارک باشه....ایشالا هزار ساله شی گلکم.....
بغلش کردم و یه بوس کردمش که بچه ها هو کشیدن و کلی تیکه بهمون انداختن...
اون شب واقعا بهترین تولدم بود تا حالا ....
اخر شب بچه ها همه رفتن خونه هاشون ...
کارن به محض رفتن بچه ها منوانداخت روی کولش و از پله ها بالا رفت هر چی تقلا کردم فایده نداشت و گفت:
جوجه الکی وول نخور که عمرا ازاد شی تا قبل از این که من کارم رو نکردم...
ببین امشب چقدر واسه خودت دلبری کردی....حق بده الان ولت نکنم..
من: کارن من چی کار کردم بابا ....ولم کن خستمه ها...
کارن: نوچ ول کردنی در کار نیست خستگیت رو هم خودم رفع می کنم عزیزم....
من: نوچ من خوابم میاد کارن خستگیم در نمیره تا نخوابم...
کارن: تو به من بسپر خودم میفهمم چی کار کنم باهات جوجه...
انداختم روی تخت و .....

پارت بعد شب....
دیدگاه ها (۷۲)

#پارت صدو نود و سه.... #جانان...انداختم روی تخت شروع کرد به ...

#پارت صدو نود و چهار... #جانان...یه ترانه گفتم میای با هم بر...

#پارت صدو نود و یک... #جانان...رسیدیم شهر بازی که ترانه سریع...

#پارت صدو نود... #جانان...کارین: چی شد جانی داداش چی گفت ..م...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_222دیگه حس بدی بهش نداشت...

#why_himpart:85جونگ‌کوک:سلاح هاتون رو بندازین.کای:اما ارباب!...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_223_خب لیلی باید شمع هار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط