خلاصهای از لایو جین
خلاصهای از لایو جین
🐹: امروز روز سختی داشتم. امروز واقعاً سخت بود، میدونی، مغزم درست کار نمیکنه و نمیتونم درست حرف بزنم
🐹: بیاین برای یک دقیقه استراحت کنیم، باشه؟ به نظر میرسه که من به این تایم زمانی عادت کردم
🐹: خندهدارترین چیز امروز این بود که دالاس، سرزمین کابویهاست، و وقتی داشتیم "rope It" رو میخوندم واقعاً خوش گذشت
🐹: مغزم کار نمیکنه. فقط اومدم صورتم رو بهتون نشون بدم. معمولاً، حتی اگه محتوای زیادی نداشته باشم، میتونم خوب صحبت کنم و گفتگو رو ادامه بدم
🐹: یکی کامنت گذاشت: «به نظر میرسه روزهای سختی داری، پس نگران هیچ چیز نباش و فقط صورتت رو به ما نشون بده.»
🐹: دقیقاً! الان دارم همین کار رو میکنم. امروز صبح ورزش کردم چون کمی دیر به سر کار رسیدم. شاید به همین خاطر اینقدر خستهام؟
🐹:من شرکتکنندههامون رو دیدم و گفتن که لاغر شدم و ظاهرم استخونی شده. فکر میکردم یکم چاقتر شدم. اما دستاشون خیلی بزرگه
🐹: امروز صورتم رو شستم، یه بطری آب برداشتم، آب رو روی صورتم ریختم و حس کردم صورتم سوزش داره. داشتم فکر میکردم چرا، بعد به بطری نگاه کردم و دیدم آب گازدار بوده.
🐹: گروه شروع کرد به نواختن maple story. من کنارشون نشستم و توضیح دادم چطور از آیتمها استفاده کنن و باسها رو شکست بدن.
🐹: تو تعطیلات آخر هفته، من اونها رو تا ۱۰ ساعت همراهی میکردم، حتی اونجا غذا میخوردم، فقط برای رفتن به دستشویی بلند میشدم و توضیح میدادم چطور باس رو شکست بدن. ما خیلی خوش گذروندیم.
🐹: خب، برم صورتمو بشورم
🐹: با اینکه تقریباً هیچی نگفتم و فقط خوردم، ولی حداقل اومدم بگم که هستم
🐹: امروز روز سختی داشتم. امروز واقعاً سخت بود، میدونی، مغزم درست کار نمیکنه و نمیتونم درست حرف بزنم
🐹: بیاین برای یک دقیقه استراحت کنیم، باشه؟ به نظر میرسه که من به این تایم زمانی عادت کردم
🐹: خندهدارترین چیز امروز این بود که دالاس، سرزمین کابویهاست، و وقتی داشتیم "rope It" رو میخوندم واقعاً خوش گذشت
🐹: مغزم کار نمیکنه. فقط اومدم صورتم رو بهتون نشون بدم. معمولاً، حتی اگه محتوای زیادی نداشته باشم، میتونم خوب صحبت کنم و گفتگو رو ادامه بدم
🐹: یکی کامنت گذاشت: «به نظر میرسه روزهای سختی داری، پس نگران هیچ چیز نباش و فقط صورتت رو به ما نشون بده.»
🐹: دقیقاً! الان دارم همین کار رو میکنم. امروز صبح ورزش کردم چون کمی دیر به سر کار رسیدم. شاید به همین خاطر اینقدر خستهام؟
🐹:من شرکتکنندههامون رو دیدم و گفتن که لاغر شدم و ظاهرم استخونی شده. فکر میکردم یکم چاقتر شدم. اما دستاشون خیلی بزرگه
🐹: امروز صورتم رو شستم، یه بطری آب برداشتم، آب رو روی صورتم ریختم و حس کردم صورتم سوزش داره. داشتم فکر میکردم چرا، بعد به بطری نگاه کردم و دیدم آب گازدار بوده.
🐹: گروه شروع کرد به نواختن maple story. من کنارشون نشستم و توضیح دادم چطور از آیتمها استفاده کنن و باسها رو شکست بدن.
🐹: تو تعطیلات آخر هفته، من اونها رو تا ۱۰ ساعت همراهی میکردم، حتی اونجا غذا میخوردم، فقط برای رفتن به دستشویی بلند میشدم و توضیح میدادم چطور باس رو شکست بدن. ما خیلی خوش گذروندیم.
🐹: خب، برم صورتمو بشورم
🐹: با اینکه تقریباً هیچی نگفتم و فقط خوردم، ولی حداقل اومدم بگم که هستم
- ۱.۹k
- ۰۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط