هرشب ازیادتوبیدارم وجایت خالیست

هرشب ازیادتوبیدارم وجایت خالیست
محفلی بادل وغم دارم وجایت خالیست

نیستی تاکه ببینی چقدردلتنگم
هم سخن بادرودیوارم وجایت خالیست

اینه شاهدشبهای عذابم بوده
به تب گریه گرفتارم وجایت خالیست

روزسرگشته به دنبال تومیگردم وشب
به قرارتوسرکارم وجایت خالیست

گفته بودی به پرستاری من می ایی
سالهارفته که بیمارم وجایت خالیست

توعزیزدل من بودی ورفتی به سفر
همه درحسرت دیدارم وجایت خالیست

برسرراه توچشمم دگرافتادازپای
بی تودربسترازارم وجایت خالیست

همه ی هستی من درطلبت ارزان رفت
همه راازتوطلبکارم وجایت خالیست


دیدگاه ها (۳)

رسیده آخر اسفند و رو به پایانم قسم نده! که به جان تو هم نمی ...

غمِ تنهایی عذاب است به یادت چه کنم دلِ سر گشته یِ من ...

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﻴﻢ،ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻣﺸﺐ ....ﺗــُ ـ ـ ـﻮﭼـﻪ ﻋـﻤـﯿـﻖ ﺧـﻮﺍ...

چشم مےبندم خودم را لحظہ‌اے گم مےڪنمدست و آغوش «تو» را عالے ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط