از باغ میبرند چراغانیات کنند

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند
پوشانده‌اند "صبح" تو را "ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند
#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

واژه های شعر غریبم بغض دارند امشب......#نذر کرده ام اگر از ش...

واژه های شعر غریبم بغض دارند امشب......#نذر کرده ام اگر از ش...

بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند گل نمی روید ، چه غم گر شا...

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نش...

خیلی زود یاد گرفتم که عضو یه اقلیتم. مخصوصا که #مدرسه سفیدپو...

خیلی زود یاد گرفتم که عضو یه اقلیتم. مخصوصا که مدرسه سفیدپوس...

موج روشنگری:🖌در خصوص دلایل خودسوزی جوان اهوازی مرحوم احمد با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط