اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۱۹
[ویو آرتور]
سکوت کرده بود... چیزی نمی گفت.. فقط به بیرون نگاه می کرد.. پوکر بود..ولی خودش خوب
نشون می داد ...
آرتور: چیزی فندق من ناراحت می کنه ؟
در حالی که به بیرون نگاه می کرد گفت
ملودی: نه..
آرتور : کار کردم که ازم ناراحت شدی ؟ ..سکوت نکن
ملودی: فقط یکم بی حوصله هستم..تو هیچوقت کاری نمیکنی من اذیت بشم..
سرش چرخوند سمتم سرش به صندلی تیکه داد نگاهم کرد ..بهش نیم نگاهی کردم و دوباره به
جلو نگاه کردم
آرتور: فندق من ..چیزی می خوای برات بگیرم ؟ .. گرسنه نیستی ؟
در حالی که کمی فکر کرد گفت
ملودی: فقط یک قهوه برام بگیر.. گرسنه نیستم
یکم جلوتر که یک کافه بیرون بر بود توقف کردم و پیاده شدم.. به سمت کافه رفتم ..وارد شدم
آرتور: یک قهوه بیرون بر و یک پک کیک شکلاتی...
زود پک آماده کردن..کارت جلوش گرفتم با حساب کردن به سمت ماشین رفتم نشسته بود در باز
کردم سوار شدم..قهوه و کیک بهش دادم
ملودی: ممنون عزیزم ...
یکم جلو اومد و گونم بوسید...راه افتادم.. واقعا بامزه است.. ..بخاطر کوچیک ترین چیزا تشکر
می کنه..و همین کاراش باعث میشه.. کامل و بی نقص باشه..
ملودی: اه راستی اگه میشه برو آپارتمان....
آرتور: مگه پیش داداشت نمی موندی ؟ تنها خطرناک نیست ؟
کامنت ها کم شده...من دوست دارم نظرتون راجب رمان و کاراکتر ها بدونم
من فقط می خوام حقیقت رو از زبون شما بشونم
پارت ۱۱۹
[ویو آرتور]
سکوت کرده بود... چیزی نمی گفت.. فقط به بیرون نگاه می کرد.. پوکر بود..ولی خودش خوب
نشون می داد ...
آرتور: چیزی فندق من ناراحت می کنه ؟
در حالی که به بیرون نگاه می کرد گفت
ملودی: نه..
آرتور : کار کردم که ازم ناراحت شدی ؟ ..سکوت نکن
ملودی: فقط یکم بی حوصله هستم..تو هیچوقت کاری نمیکنی من اذیت بشم..
سرش چرخوند سمتم سرش به صندلی تیکه داد نگاهم کرد ..بهش نیم نگاهی کردم و دوباره به
جلو نگاه کردم
آرتور: فندق من ..چیزی می خوای برات بگیرم ؟ .. گرسنه نیستی ؟
در حالی که کمی فکر کرد گفت
ملودی: فقط یک قهوه برام بگیر.. گرسنه نیستم
یکم جلوتر که یک کافه بیرون بر بود توقف کردم و پیاده شدم.. به سمت کافه رفتم ..وارد شدم
آرتور: یک قهوه بیرون بر و یک پک کیک شکلاتی...
زود پک آماده کردن..کارت جلوش گرفتم با حساب کردن به سمت ماشین رفتم نشسته بود در باز
کردم سوار شدم..قهوه و کیک بهش دادم
ملودی: ممنون عزیزم ...
یکم جلو اومد و گونم بوسید...راه افتادم.. واقعا بامزه است.. ..بخاطر کوچیک ترین چیزا تشکر
می کنه..و همین کاراش باعث میشه.. کامل و بی نقص باشه..
ملودی: اه راستی اگه میشه برو آپارتمان....
آرتور: مگه پیش داداشت نمی موندی ؟ تنها خطرناک نیست ؟
کامنت ها کم شده...من دوست دارم نظرتون راجب رمان و کاراکتر ها بدونم
من فقط می خوام حقیقت رو از زبون شما بشونم
- ۱۳.۴k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط