عادت کرده ایم هر روز دوش بگیریماما یادمان میرود که ذهن م

عادت کرده ایم هر روز دوش بگیریم،اما یادمان میرود که ذهن مان هم به دوش نیاز دارد.گاهی با یک غزل حافظ می توان دوش ذهنی گرفت و خوابید.شبانه روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می تپانیم توی کله مان؟بعد هم با همان کله ی بادکرده به رختخواب می رویم و توقع داریم در خواب پدربزرگ مان را ببینیم که یک گلابی پوست کنده و با لبخند می گوید بفرما !
دیدگاه ها (۵)

":مادربزرگم نظریه ی بسیار جالبی داشت. می‌گفت هر یک از ما با ...

مرد وقتی عاشق زنی می‌شود در دل خود پنهانش می‌کند مبادا که دی...

کنار پنجره فولاد مادری خستهبرای کودک خود دست بر دعا داردگرفت...

تنها چیزی که مانع دیدن خود حقیقی توست،نقاب هاییست که بر چهره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط