عروسکخوشگلما عزیزمن
#عروسکِ_خوشگلِ_ما😍 #عزیز_من!
از این که میبینی با این همه مسأله برای سخت و جانگزا اندیشیدن، هنوز و باز، همچون کودکان سیر، غشغشه میزنم؛ بالا میپرم، ماشینهای کوکی را کف اتاق میسُرانم، با بادکنک بادالویی که در گوشهای افتاده بازی میکنم و به دنبال حرکتهای ساده لوحانه و ولگردانهاش، ولگردانه و سادهلوحانه میروم تا باز آن را از خویش برانم، و ناگهان به سرم میزند که بالارفتن از دیوار صافِ صاف را تجربه کنم ـ گر چه هزاران بار تجربه کردهام، و با سرک کشیدنهای پیوسته و عیارانه به آشپزخانه، دلگیهای دائمیام را نشان میدهم، و نمک را هم قدری نمک میزنم تا قدری شورتر شود و خوشمزهتر، مرا سرزنش مکن، و مگو که ای پنجاه ساله مرد! پس وقار پنجاه سالگیات کو؟😊
نه...
همیشه گفته ام و باز میگویم، #عزیز_من،
کودکیها را به هیچ دلیل و بهانه، رها مکن، که ورشکست ابدی خواهی شد...
آه که در کودکی، چه بیخیالی بیمه کنندهای هست، و چه نترسیدنی از فردا...
بشنو، #بانوی_من!
برای آن که لحظههایی سرشار از خلوص و احساس و عاطفه داشته باشی، باید که چیزهایی را از کودکی با خودت آورده باشی؛ و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و بازیگوشانه رفتار کرده باشی.
انسانی که یادهای تلخ و شیرینی را، از کودکی، در قلب و روح خود نگه ندارد و نداند که در برخی لحظهها واقعاً باید کودکانه به زندگی نگاه کند، شقی و بی ترحم خواهد شد...
#حبیب_من!
هرگز از کودکی خویش آن قدر فاصله مگیر که صدای فریادهای شادمانهاش را نشنوی، یا صدای گریههای مملو از گرسنگی و تشنگی اش را...
اینک دستهای مهربانت را به من بسپار تا به یاد آنها بیاورم که چگونه باید زلف #عروسکها را نوازش کرد😍...
#ای_جااااان😘 #حالِ_دلتون_کوک_دوستانِ_جان😍❤ #عروسکِ_جانِ_ما😚 #دوشنبه۲۲_اُردیبهشت۱۳۹۹
از این که میبینی با این همه مسأله برای سخت و جانگزا اندیشیدن، هنوز و باز، همچون کودکان سیر، غشغشه میزنم؛ بالا میپرم، ماشینهای کوکی را کف اتاق میسُرانم، با بادکنک بادالویی که در گوشهای افتاده بازی میکنم و به دنبال حرکتهای ساده لوحانه و ولگردانهاش، ولگردانه و سادهلوحانه میروم تا باز آن را از خویش برانم، و ناگهان به سرم میزند که بالارفتن از دیوار صافِ صاف را تجربه کنم ـ گر چه هزاران بار تجربه کردهام، و با سرک کشیدنهای پیوسته و عیارانه به آشپزخانه، دلگیهای دائمیام را نشان میدهم، و نمک را هم قدری نمک میزنم تا قدری شورتر شود و خوشمزهتر، مرا سرزنش مکن، و مگو که ای پنجاه ساله مرد! پس وقار پنجاه سالگیات کو؟😊
نه...
همیشه گفته ام و باز میگویم، #عزیز_من،
کودکیها را به هیچ دلیل و بهانه، رها مکن، که ورشکست ابدی خواهی شد...
آه که در کودکی، چه بیخیالی بیمه کنندهای هست، و چه نترسیدنی از فردا...
بشنو، #بانوی_من!
برای آن که لحظههایی سرشار از خلوص و احساس و عاطفه داشته باشی، باید که چیزهایی را از کودکی با خودت آورده باشی؛ و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و بازیگوشانه رفتار کرده باشی.
انسانی که یادهای تلخ و شیرینی را، از کودکی، در قلب و روح خود نگه ندارد و نداند که در برخی لحظهها واقعاً باید کودکانه به زندگی نگاه کند، شقی و بی ترحم خواهد شد...
#حبیب_من!
هرگز از کودکی خویش آن قدر فاصله مگیر که صدای فریادهای شادمانهاش را نشنوی، یا صدای گریههای مملو از گرسنگی و تشنگی اش را...
اینک دستهای مهربانت را به من بسپار تا به یاد آنها بیاورم که چگونه باید زلف #عروسکها را نوازش کرد😍...
#ای_جااااان😘 #حالِ_دلتون_کوک_دوستانِ_جان😍❤ #عروسکِ_جانِ_ما😚 #دوشنبه۲۲_اُردیبهشت۱۳۹۹
- ۵.۲k
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط