Part

#Part208
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

_ خودت نمیدونی، خودت نمیبینی، تو ذاتاً کل وجودت پر از ناز و عشوست وقتی میرقصی با یکی ناخداگاه همه رو جذب خودت میکنی، شیرین دارم میمیرم وقتی همه به تنها داشته ی من چشم میدوزن نمیدونی وقتی اومدم داخل اینهمه نگاه رو تو دیدم چه حسی داشتم
محکم بغلش کردم و به خودم فشردمش
بازم ترس این رو داره من رو از دست بده
یعنی واقعاً میشه یه روزی سام باور کنه که من فقط مال اونم
زبر گردنش رو بوسیدم
_ سام بسه تورو خدا من مال توام هزار نفر هم چشمش رو من باشه بازم هیچ وقت از تصمیمی که گرفتم بر نمیگردم ، گفتم میخوامت تموم شد دیگه

اها یهو یادم اومد و ازش دور شدم
فعلاً بسه عشق و عاشقی حالا باید یکم اذیتش کنم
_ در ضمن تو اینجا چیکار میکنی دقیقاً؟ این حرفهایی که زدی چی بود ؟ که میخوای با عموم شریک بشی؟
خنده ی خسته ای کرد

_ آره عزیزم چون سپرده بودم تحقیق کنند در مورد اخلاق رفتار پدرت و خونوادت که خیلی چیزها دستم اومد راستش نمیخواستم بدون هیچ شناختی یهویی بیام خواستگاریت و جواب نه بشنوم ، مهمترین چیزی که فهمیدم در مورد تو بود اونم اینکه بابات به کسی که نشناستش و همشهریتون نباشه دختر نمیده، خوب این چند وقت من اینجا نبودم یاسمن دنبال کارها بود و با عموت طرح کار ریخته بود، البته واقعیتش به نفع ما هم بود بعدش هم قرار شد شخصاً من رو ببینند که منم گفتم باشه میام که من رو برای عروسی خواهرزاده شون دعوت کردند
در ضمن دیشب رسیدم و صبحش حرکت کردم و الانم اینجام
بازم دیوونه بازی های سام
باز هم کاری کرد که بیشتر به عشقش ایمان بیارم
من باید احمق باشم اگه یه روزی این مرد رو از خودم دور کنم
این عشق واقعیه
نمیتونم باور کنم یه حس مدتی باشه
دیدگاه ها (۱)

#Part209#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 "سام"میخواستم سورپ...

#Part210#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 + باشه پس من اول م...

#Part207#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 بچه ها همه میرقصید...

#Part206#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 _ نخیر خانم چون تو...

رویاها👌وقتی این متن رو خوندم به ذهنم یه تلنگر زده شدکه اگر د...

دلم میخواست الان کنارت باشم، دست بکشم رو موهات، باهات صحبت ک...

این یه هشداره پس خوب بخون وگرنه تو جهنم از خواب بیدار میشی!!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط