از خوانندگی تا مافیا

از خوانندگی تا مافیا
پارت⁷
خ•یمه زدم روش نفسام به صورتش میخورد اونقد نزدیکش شدم ک لبام با بینیش(دماغش) برخورد میکرد
ش:فقط میخواستم بهت بفهمونم ک به راحتی میکنم برای خدم کنمت ولی نه بایه بار انجام این کار،تقریبا حدود نود و نه بار به صورت وحشیانه و بدون استراحت
بلندشدم لباسامو جلوی چشاش در اوردم
ویو ا/ت
خب بلند ک شد تونستم مث ادمیزاد نفس بکشم قلبم انقد تند میزد ک انگار از جاش بلند شده بود داشت توی سینم پیدا روی میکرد،گوب گوب قلبم باعث میشد ک با دهن باز نفس بکشم حالا این ب کنار بلمد شد لباساشو در اورد شک مونده بودم یا خدا میدونم چیکار میخواد بکنه تنها کاری ک از پسرا بر مباد همینه خدا خدا میکردم ک یکته کنم بمیرم یا حداقل عموم یا اون هوانگ لعنتی میومد(هوانگ پسر عموی ا/ته)ک بپون هیچ حرفی لباساشو به سمتم پرت کردو رف طبقه بالا
لباسام زیاد برای یه شب زمستونی خوب نبود همچنین خیلی سردم شده بودو اگ لباسام همینطور میموند مطمئنم ک سرمای شدیدی میخوردم برای همین
رفتم لباساشو برداشتمو روی لباسای خدم پوشیدم(عکس لباس اولی ا/ت و لباسی ک شوگا بش دادو میزارم)
فردا صب
همچنین ویو ا/ت
بیدار ک شدم روی کاناپه نبودم توی یه اتاق پراز وسایل خانندگی بودم ک فهمیدم سوگا منو ب ایتجا اورده میدونستم راه نجاتی ندارم میدونستم اخرش یه بلایی سرم میاد تو همین فکرا بودم ک زنگ خونه خورده شد......
²¹:like
⁶¹: comment
دیدگاه ها (۱۶)

Pure love ˖⁠♡پارت⁴ویو کوک(خونه کوک)وای کجاست،مایای من کجایی؟...

از خوانندگی تا مافیاپارت ⁸رفتم پایین کسی خونه نبود عه اینا ا...

Pure love˖⁠♡پارت³خاهرم بلیت گرفتو رف منم همه بادیگاردارو جمع...

Pure love˖⁠♡پارت²ولی با دختره اومد،حق داشت چقد خشگل بود،ولی ...

تکپارتی اسمات کوک درخواستی

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۲۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط