کارامروزم نیست که بغض می کنم به حرفهایی که نمی فهممشان

کارامروزم نیست که بغض می کنم به حرفهایی که نمی فهممشان!

لج میکنم باخاطره هایی که نمی خواهمشان!

ومی شکنم

زیربارنگاههایی که نمی شناسمشان!

تومی دانی٬

چرافاصله اینهمه دور و

گریه اینهمه فراوان و

خانه اینهمه سوت و کوراست؟

تو می دانی

چه شدراه دریا را گم کردیم؟

چه شدنفسهایمان بوی غربت گرفت؟

ازمن نپرس!!!
دیدگاه ها (۳)

گاهی باید کسانی را از گذشته مان فراموش کنیمبه یک دلیل سادهآن...

حتی به سایه خودتون هم دل نبندید......... چون وقتی همه جا تار...

چمدانت را که به دست می گیریچیزی در من از دست می رود…باور کرد...

میخواهمــــــ جشنیــــــ بگیرمـــــبــــه وسعتـــــ وشکوه تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط