خدمتکار تمام وقت پارت

{خدمتکار تمام وقت} پارت ٣


ویو نویسنده
ا.ت داشت آهنگ گوش میداد که یهو در باز شد و کوک با صدای نسبتا بلند گفت :
_ من اومدم    (چیه؟ نکنه فکر کردین اتفاقی افتاده😂)
جونگ کوک دید جوابی نمی شنوه
یکم جلوتر رفت دید ا.ت هندزفری زده و داره آهنگ سون گوش میده
تک خنده ای کرد و خواست رو ا.ت کرم بریزه برای همین دستش رو گذاشت روی شونه ا.ت و سه متر پرید هوا و چشاش لوزی شد ( از مغز سمی نویسنده🗿 )
جونگ کوک به اون خندید و ا.ت عصبانی شد ولی نمیتونست به رئیسش چیزی بگه پس فقط اخم ریزی کرد که باعث کیوت شدنش شد
جونگ کوک بازم خندید و گفت
_ ب...بخش...ید ( نقطه ها خنده ان )

کوک یه نگاهی به خونه انداخت
_ هوم کارت رو خوب انجام دادی( یکم مکث کرد ) داخل اتاق من که نرفتی که؟ نه؟

چون کوک اومده بود خیلی نزدیک فقط چند سانت فاصله داشتن و چهرش جدی بود
- ن..نه
یهو کوک یه قیافه کیوت مهربون گرفت و گفت
_ که اینطور


ویو کوک
داشتم امتحانش میکردم بعد رفتم دوربینی که تو اتاقمم گذاشته بودم چک کردم و واقعا نیومده بود تو اتاقم
میتونم بهش اعتماد کنم


پرش به موقع شام

ا.ت غذا رو برای کوک گرم کرد و رو میز گذاشت که همون لحظه پرسید
.......... _

____________________________________
چیزی ندارم بگم ولی تو کامنتا بگین چطوره؟
مرسی که تا اینجا خوندی♥️
دیدگاه ها (۲)

{خدمتکار تمام وقت} پارت ۴ویو نویسندها.ت غذا رو برای کوک گرم ...

{خدمتکار تمام وقت} پارت ۵پرش زمانی به ظهرا.ت میخواد غذا درست...

ادامه پارت 1ویو کوکبعد از اینکه رفتم خونه یه دوش گرفتم و موه...

{خدمتکار تمام وقت} پارت ١ویو ا.ت از صاحب کارم اجازه گرفتم که...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

"سرنوشت " p,38...یهو .... ا/ت رو بغل کرد و پیشونیشو بوسید .....

قلب یخیپارت ۱۲از زبان ا/ت:هم کنجکاو شده بودم هم ناراحت، نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط