پارت ۲۲مافیای عشق

ویو ات
امروز از درس چیز متوجه نشودم و دیدم که جیمین عوضی نیست و گفت که حالش خوب نبود جونگکوک گفت و من هم یکمی نگران شودم اخ چند دقیقه پیش که با من بحث میکرد حالش چطوری بد شود و اصلا به من چه اون عوضی داداش منو زد
حواسم سر کلاس نبود که استاد با همون مداد گچ به سرم پرت کرد و سرم در گرفت و
استاد : خانوم ات حواستون کجاست
ات: آه ببخشید استاد
استاد : لطفا حواستون به کلاس باشه
ات: چشم
و بعد چند نیم ساعت دیگه زنگ تفریح خورد و من هیچی از درس متوجه نشودم و منو با یونا رفتیم کتاب خونه اون هم چیزی متوجه نشود بود
ات : یونا میتونی این درس که استاد داد بگی من متوجه نشودم
یونا: راستش ات من هم چیزی از این درس نفهمیدم چون من از این درس بدم میا علوم
ات: اخخخخخخخ یوناااااا
ویو جیمین
جیمین: خوب امروز چی داشتیم
شوگا و جونگکوک:علوم
جیمین : چیزی فهمیدین یا نه توله سگ ها
شوگا : نه چون خوابم میومد و نتونستم بفهمم
جونگکوک: اخ داداش من که از علوم که چیزی نمیفهمم
جیمین: ای خدا من چکار کردم که دست این توله سگ ها دادی ها خدا
هی بیا برم که بهتون یاد بدم
جونگکوک: داداش تو که داخل کلاس نبودی چطوری میدونی درس بدی
شوگا : راست میگه
جیمین: چند سال با همیم و شما هنوز نفهمیدین من کلا به علوم علاقه دارم و حتما اگر معلم باشه یا ن باشه من میفهمم
شوگا و جونگکوک : باشه بیا برم
رفتیم کتاب خونه و دیدم که ات و با اون دوستش یونا سر توی میز بود و دستش دور سرش بود




پارت بعد فردا خوابم میاد
دیدگاه ها (۳)

لایو

ویو جیمین رفتم کتابخونه و ات و یونا بودن که سرشون روی میز ب...

۲۱ مافیای عشق

پارت ۲۰مافیای عشق

چرا حرف منو باور نمیکنی

پارت ۱. استاد سخت گیر من

جیمین فیک زندگی پارت ۶۵#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط