رویه ی صندلی ماشینو دراوردیم و گذاشتیم صندلی عقب دسته گل و شیرینی ...

𝔭𝔢𝔰𝔞𝔯𝔦 𝔟𝔞 𝔟𝔞𝔫𝔡𝔞𝔫𝔞𝔶𝔢 𝔤𝔥𝔢𝔯𝔪𝔢𝔰 ² 𝔭𝔞𝔯𝔱 ⁸



رویه ی صندلی ماشینو دراوردیم و گذاشتیم صندلی عقب . دسته گل و شیرینی گرفتیم و برگشتیم خونه ی پسرا . در زدیم که تهیونگ درو باز کرد و محکم گرفتم بغل . ماتم برده بود . اصلا حواسش نبود مین‌هو داره با تعجب نگاهمون می‌کنه . یهویی خیلی بدون مقدمه لباشو گذاشت روی لبام که مین‌هو کیفشو زد تو کمر تهیونگ و گفت : ول کن دیگه .. خوردیش .. آخه بی حیا جلوی من ؟؟
ته از خجالت قرمز شده بود .
+ اصلا حواسم نبود که تو اینجایی .
مین‌هو : خیل خب بریم داخل .
+ ، _ : بریم .
رفتیم داخل که چشمم خورد به کوکی که دارن دخترا براش روی گچش نقاشی میکشن و اونم داره با ذوق میخنده و نگاه میکنه . مین‌هو رو که دید چشماش سریع اشکی شدن . مین هو پرید بغلش که و شروع به گریه کرد . توی بغل هم گریه میکردن . کوک گردن مین‌هو رو گرفت و لبشو کوتاه گذاشت روی لبش . مین‌هو صورت کوک رو بوسه میزد و قربون صدقش میرفت .
مین‌هی : لامصب خمپاره خو نخورده .. من سرم از بالا پشت بوم افتادم ننه بابام و داداش و خواهرم به تخمشونم نبود حالا این خوبه پاش شکسته من نزدیک بود ضربه مغزی بشم .
مین‌هو : تو دیگه کدوم شترمرغی هستی ، فقط کوکیم .
_ بلههههههه ؟؟ بسملاااا .
+ ا/ت اون کلمه آخریه چی بود که گفتی ؟!
_ حالا باید براش کلاس قرآن بذارم ای خدااااا .
+ چته چرا جوش میاری ... باشه اصن .
زنگ درو زدن .
_ من باز میکنم .
رفتم دم در که دیدم جیمین خواهر ته و هانیون و هوپی اومدن داخل .
دیدگاه ها (۲۲)

وقتی پات به پاش پیچ‌ میخوره و پخش زمین میشی 🕳️🤦🏻

فیک چهار شاتی تهیونگ پارت ¹ 🧚🏻🍄

وقتی با همدیگه دعواتون میشه تو سرش داد میزنی 🗣️💥

وقتی اشتباهی گوشیشون رو فلش میکنی 📱🗑️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط