part

part⁶
حدودا ۱ ساعت گذشت که به هوش اومد
میا:اوه بالاخره به هوش اومدی[خنده عصبانی]
جئون:چطور جرئت میکنی دختره ی عوضی؟اومد که بلند شه خورد زمین
جئون:چرا بستیم عوضی[عربده]
میا:بازت میکنم،ولی وقتی که بگی چرا منو آوردی اینجا!بعدی میفهمی !شاید بخاطر کشتنت(نیشخند)
میا:اوو[کوک رو باز کرد]
میا:یکم با خودش فکر کرد و گفت باید هرچی میگه رو‌گوش کنم
میا: حالا باید چیکار کنم؟تا بذاری برم؟
جئون:نمیتونی بری ولی باید خدمتکار شخصیم باشی
میا: خدمتکار شخصی؟[خنده] امر دیگه؟[عصبی]
جونگ کوک:همینی که گفتم
الان ی اتاق پیش اتاق خودم بهت میدم
مواظب باش پاتو از خونه تا وقتی که نگفتم بیرون نزاری و پاتو از گلیمت درازتر نکنی اوه راستی اتاق من حریم شخصیمه بدون اجازه واردش نمیشی
میا:تموم؟اوکی
حالا اگه میشه برم حموم ?
جونگ کوک: بزار اتاقتو بهت نشون بدم بعد برو حموم اتاقت
میا : خیلی ‌خب
میا با کوک رفت بالا تا اتاقشو ببینه
دیدگاه ها (۰)

part⁷با کوک رفتم بالا و اتاقم رو نگاه کردماز تمش خوشم اومد خ...

part⁸بیدار شدم و نگاه گوشیم کردم دیدم ساعت ۹ شبهی آب به صورت...

part⁵نگاه پشت سرم کردم دیدم جونگ کوکهمیا:سلام،چرا ماسک زدی؟ک...

Part⁴میا:اما چطور نقشه ای؟یونا:[براش کامل توضیح داد]میا:بنظر...

the other side of the world

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط