دوستی می گفت بچه که بودم یه جوجه داشتم خیلی دوستش داشت

دوستی می گفت؛ بچه که بودم، یه جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم.
یه روز گرفتمش جلو صورتم باهاش حرف بزنم
که یهو
نوک زد توی چشمم.
خیلی دردم اومد.
تو عالم بچگی کلی بهش فحش دادم.
اما الان میفهمم که تقصیر اون نبود!
تقصیر خودم بود!
هر وقت کسی که شعور و فهم درستی نداره رو به خودت نزدیک کنی حتما بهت آسیب میزنه!
این یه قانونه...

┅┄ ❥❤❥ ┄┅┄
دیدگاه ها (۳)

💎بهترین متنی که اخیرا خواندم:ﻗﺼﺪﻡ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩ،ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭﺕ...ﻧﻪ ﭼ...

💎 سال ها ماشینِ پیکان داشتیمجمعه ها در خانه مهمان داشتیمقرمه...

🌹به جای اینکه واسه فرزندت پدری کنیمرد خوبی واسه همسرت باش😍هم...

صبح وقتی می‌خندی صورتت نماینده قلب خوشحالت می‌شه اونوقت همه ...

سایه های سبز

سفید تر از برق :)(: سیاه تر از خاکستر p6

به نام خدا...پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط