روزی من و محسن برای گردش به خارج از شهر رفتیم هنگام نماز

روزی من و محسن برای گردش به خارج از شهر رفتیم هنگام نماز مغرب و عشاء در زمینی کشاورزی مشغول به خواندن نماز شدیم. در حین اقامه نماز پیرمردی کشاورز از جلومان رد شد که من او را در نماز دیدم، بعد از اتمام نماز از محسن پرسیدم آیا شما آن پرمرد را دیدی؟ محسن گفت: نه، به هیچ وجه متوجه نشدم. این خود نشانه گر حضور قلب و توجه ایشان در نماز به شمار می امد.
شهید محسن‌ ربون‌پور
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
دیدگاه ها (۲)

«مداح بی سر»حاج شیرعلی سلطانی ، مسئول تبلیغات تیپ امام سجاد ...

شهید شهاب بعد از ورود به قم مبارزه سختی در دفاع از انجمن مجن...

وقتی ایشان نماز جماعت می خواندند آن وقتی که به سجده می رفتند...

یادم است در عملیات مرصاد ساعت 2 بعد از ظهر ما را برای پیاده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط