عشق یعنی بوسه های دزدکی در کوچه ها

عشق یعنی بوسه های دزدکی در کوچه ها

پایِ کوه و دست های قرمز از آلوچه ها

عشق یعنی یک نسیم آن روسری را شل کند

ناگهان هم غیرت مردانه ی او گل کند

عشق یعنی هرکجا باهم همیشه تا ابد

تا ته دنیا تورا هرجا که خواهد می برد

شهر را با او پیاده بارها هی گز کنی

او برایت شعر میخواند برایش حظ کنی

عشق یعنی شعرهایت را همیشه از بر است

عشق یعنی از همه مردان برایت برتر است

نام تو ورد زبانش هرزمان و هرکجا

عشق یعنی خنده های بی دلیل و نابجا

عشق یعنی بوسه،باران،خنده و گاهی بغل

عشق یعنی خاطره ، دفتر، قلم...یعنی غزل
دیدگاه ها (۸)

حمید جدیدی

این عصرهای پائیزی،عجیب بوی ِنفس هـای ِتو را می دهد...!گـوییت...

نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌‏شناس...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط