..

آبنبات شیرین من🥕
پارت ۷


جونگ کوک: چرا اینجا نشستی؟ مگه نباید با گروه خودت باشی؟
جیمین: دوست داشتم اینجا بشینم مشکلی داری؟

جونگ کوک: اره مشکل دارم که پیش آت نشستی

هیچی از حرف هاشون نمی‌فهمیدم حتما خودشون حل می کنن دیگه( چه بی خیال)
بلند شدم که برم جیمین از دستم گرفت
جیمین: کجا می ری؟

جونگ کوک از دست دیگم گرفت

جونگ کوک: ولش تا عصبانی نشدم

جیمین : خودت نفهمیدی می خوام عصبانیت کنم ببینم چی کار می کنی

غذام هی داشت اینور و اونور می رفت و منی که روی غذام حساس بودم
می خواستم خودمو آزاد کنم که یکدفعه غذام رفت بالا و پایین
عصبانی شدم
آت: بسسسسسسس کنیددددددد ، ببینید چیکار کردید غذام ریخت حالا دیگه غذایی ندارم بخورم
خودمو آزاد کردم و از سالن بیرون رفتم

ویو شوگا:

جیمین و جونگ کوک با هم حرف نمی زدن مخصوصا از دعوایی که داشتن
جیمین روی مبل نشست و کنترل رو برداشت و به کانالی زد
جونگ کوک کنترل رو برداشت و توی کانال دیگه ای زد

جیمین: هی داشتم نگاه می کردم ها

جونگ کوک: ولی الان دارم من نگاه می کنم
بازم دعواشون شد

تهیونگ: هی هی بس کنید دیگه

تهیونگ کنترل رو از دست دوتامون کشید

تهیونگ: بهتره من تلویزیون ببینم

جونگ کوک. پرید روی تهیونگ تا کنترل رو بگیره
جیمین و بقیه اعضا هم اومدن
من بی خیال به اونها روی مبل نشستم و کتاب خوندم

شوگا: شما ها چقدر بچه اید هوفففف
دیدگاه ها (۳)

.

.

..

.

black flower(p,335)

black flower(p,237)

black flower(p,238)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط