پارت ۱۲

با شنیدع شدن قدم های کسی اون دو برگشتن سمتش تا ببینن کیه
~تمرینتون تموم شد؟
اینو جین میگفت که داشت از پله ها میومد پایین
÷اره تموم شد
~هوم خوبه
جین رفت تو اشپز خونه و تا برای خودش یه قهوه درست کنه
~قهوه میخورید؟
×من نه خوابم میاد میرم میخوابم
÷برا من یکی درست کن
~اوکی
جین شروع به درست کردن قهوه کرد و کوک بلند شد رفت تو اتاقش و شوگا هم نشست رو مبل تا جین بیادش
چند دقیقه بعد*
جین با سینی قهوه ها اومد پیش شوگا نشست و قهوه ها رو روی میز گذاشت
~هی شوگا
÷هوم؟
جین میخواست سوالی که تو ذهنش بود به جواب برسه ولی تردید داشت که بپرسه یا نه
÷... رد
~اهممم نمردم و یه سوال داشتم
÷چی؟
~خب میخواستم بدونم که..
همون لحظه جیمین و جیهوپ اومدن و این باعث شد که حرف جین ناقص بمونه
_% سلام
÷~سلام
جیمین فقط همین رو گفت و رفت اونم خسته شده بود و جیهوپ هم مثل بقیشون رفت اتاقش
÷اهم
~چیه؟
÷میخواستی یه چیزی بگیا
~اهاااا.. یادم رفت
÷....
~....
هیچ کدومشون چیزی نگفتن و فقط...
دیدگاه ها (۲)

تولد یه پیشیه که کیلومترها ازم دوره ولی از هر کس دیگه ای بهم...

میخواستم بگم که..

پارت ۱۱

اهم سلام سلام دو روز نبودم ولی دست پر اومدم شادی کنید🙌

☕️هفت روز تا تبدیل شدن به استاد قهوه☕️پارت 16

خشم تبدیل به عشق

قسمت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط