شعر را گاهی باید سیاه سرود

شعر را گاهی باید سیاه سرود ۰۰۰ 
سیاه 
به رنگ گیسوان زنی که 
واژه ها را در موهایش میبافد ۰۰۰ 
نوا۰۰۰
دیدگاه ها (۱۰)

سیب سرخی به من بخشید و رفت ساقه سبز مرا او چید و رفت عاشقیها...

شب است و سیاهی جیغ می کشد ، ناخنهایش هنوز بر تنم سنگینی می ک...

در دنیاے آنها چیزے به نام جنگ و خشونت وجو ندارد , شاید براے ...

هیچ چیز نیاز به ثابت کردن نیستکسی اگر بشناستتونو دوستتون داش...

تو ستون شعر من هستیاگر نباشی قلمم می لرزد...تو باید باشی تا ...

زندگی را باید مثل #کتاب ببینی،کتابی که در انتظار خواننده‌اش ...

فریبا شش بلوکی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط