part

part☆3☆
جین : خوب دیگه چطورین
ا.ت:ما خوبیم
جین :میگم شب داریم میریم بار نمیایی
ا.ت:فک نکنم
جیسو: ا.ت نیاد منم نمیام
جین: بیا دیگه جنی یونگی هم هست
ا.ت:ناموصا
جین:فانوسن بیبی
جیسو: حد خودتو زدون کسی جز من حق نداره بهش بگه بیبی
جین:خوب حالا تو هم هنوز هنوزه رو ا.ت غیرتی ا.ت فک نکنم بتونی با کسی قرار یا ازدواج کنی
جیسو:تا ادم شایسته پیدا نشه و پاک تمیز بدون گناه بدون قتل بدون ناراحتی و با ا.ت مثل ملکه ها رفتار نکنه و وضع مالی خوب داشته باشه و الکل نخورده باشه نمیزارم ازدواج کنه
جین:اینی که تو میگی یه فرشتس
جین:بیا دیگه
ا.ت:باشه
جیسو : حالا که ا.ت میاد منم میام
جین:ا.ت خوش به حالت همچین رفیقی داری
ا.ت: اره خوش به حالم یه گاو دارم کارامو کنه ♡با خنده شوخی♡
جیسو:عه اینجوریاس از فردا خودت غذا کاراتو کن
ا.ت:گوه خوردم
جیسو:یه بار دیگه بگو
ا.ت:هییششش گوه خوردم
جیسو: چه عجب بلخلا گفتی گوه خوردم
ا.ت: جین یونگی جنی کجاست
جین:فک میکنن من نمیدونم اما رفتن برای تولدم برنامه ریزی کنن
ا.ت:اوما تولدت پس فرداست
جیسو:تولد جین یادته تولد من‌ نه هر سال وقتی خونوادم جشن میگیرن یادت میاد تولد منه
ا.ت:ایندفعه یادم میمونه حسود
جیسو:اگه راست تولدم چند ماه دیگس
ا‌.ت:۵ ماه دیگه نه ۶ ماه دیگه نه ۴ ماه دیگه
جیسو :چخبره ۱ ماه دیگه تولدمه
ا.ت:الان که میدونم برات جشن میگیرم
جیسو:دوروغ نگو من میشناسمت تا شب قبلش بهت نگم یادت نی
ا.ت:یونا جونم چطوره^یونا مامان کوکه^
جین:روز به روز جوون تر میشه از منو تو جوون تره
ا.ت:خوبه اخلاق گذشتش هنوز نرفته
جین زنگ خورد بریم سر کلاس بعد کلاس بریم خونه ما بعد خونه میریم بار میخ‌وام مامانمو سوپرایز کنم