ماه من
ماه من
پارت ۶
سنگهون:آره
فردا شد سنگهون و لیا یک عروسی راه انداختن عاقد خطبه رو خوند و تا لیا امد جواب بده جنگکوک امد و گفت
جنگکوک :نه
بعد دستیار های جنگکوک دست و پای همه رو بستند .
لای یک دفعه یک چاقو رو کنار گلوش گذاشت و گفت
لیا :اگر یک قدم جلو بیای خودمو میکشم
جنگکوک: تو جرعت این کار ها رو نداری
و بعد امد جلو و چاقو رو از دست لیا گرفت و به عاقد گفت که خطبه رو بخونه
عاقد خطبه رو خوند و لیا گفت
لیا :بله
و بعد کلی پول روی سر همه ریخت و همه برداشتند .
جنگکوک دست لیا رو گرفت و برد
پایان
منتظر پارت ۷ باشید
لایک یادتون نره ❤️❤️❤️
پارت ۶
سنگهون:آره
فردا شد سنگهون و لیا یک عروسی راه انداختن عاقد خطبه رو خوند و تا لیا امد جواب بده جنگکوک امد و گفت
جنگکوک :نه
بعد دستیار های جنگکوک دست و پای همه رو بستند .
لای یک دفعه یک چاقو رو کنار گلوش گذاشت و گفت
لیا :اگر یک قدم جلو بیای خودمو میکشم
جنگکوک: تو جرعت این کار ها رو نداری
و بعد امد جلو و چاقو رو از دست لیا گرفت و به عاقد گفت که خطبه رو بخونه
عاقد خطبه رو خوند و لیا گفت
لیا :بله
و بعد کلی پول روی سر همه ریخت و همه برداشتند .
جنگکوک دست لیا رو گرفت و برد
پایان
منتظر پارت ۷ باشید
لایک یادتون نره ❤️❤️❤️
- ۵۰
- ۰۹ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط