نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم

نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم

ز غم تو همچو شمعم که چو شمع در غم تو
چو نفس زنم بسوزم چو بخندم اشکبارم
دیدگاه ها (۵)

به چشم هایت بگو نگاهم نکنند نازنینبگو وقتی خیره ات می‌شوم سر...

استکان های نگاهم خستگی در می‌کنندچای را وقتی که از چشم خودت ...

در خیالِ شبِ چشمانِ تو سرگردانم...

حواست هستبا تو خوشحال ترینحالت عاشق شدنم

اگر عشقت به جای جان ندارمبه زلف کافرت ایمان ندارمچو گفتی ننگ...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

ای نفس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط