نامی همچی رو آماده کردین

نامی. همچی رو آماده کردین
یونگی. اره
جین. خیالت راحت همچی اوکیه
وی. مطمعنم که ما برنده میشیم
جیمین. دقیقا
کوک. راه بیفتیم که دیر نشه
هوپی. اره بدویین
(و رفتن)
ویو رونا:
الان داداشام برای یه هفته رفتن ماموریت و من تو خونه تنهام پس بهترین فرصته که کاری که خیلی وقته میخواستم انجام بدم رو انجام بدم رفتم و کلی قرص برداشتم و خوردم و رفتم تو تختم و خوابیدم به امید اینکه فردا بیدار نشم
(صبح)
عا من کجام این نور چیه نکنه مردم وایسا ببینم اینکه تخت خودمه پس نمردم وایسا ببینم اون قرصا کجان آهان پیداش کردم اینجان اه تاریخ گذشته بودن واسه همین اثر نکرد شت توش هوف آخه چرا نشد
(یه هفته بعد)
نامی. هوف خیلی خوب بود اما مردم از خستگی
جین. بیاین بشینیم
وی. وایسا به رونا بگم برامون یه چیز خنک بیاره
کوک. من میگم رونا(داد)
بله
هوپی. بیا پایین(سرد)
بله داداش
جیمین. برامون یه چیزی درست کن(سرد)
چی
یونگی. یه چیز خنک(سرد)
چشم الان میارم
نامی. عجله کن(سرد
چشم خوب آماده شد بفرمایید
جین. دستت چرا می‌لرزه (سرد و اخم)
چیزی نیست این پارچه سنگین واسه همون
وی. ای مردم از گرما وایسا کولر رو بزنم
کوک. اخیش
من دیگه با اجازتون میرم
هوپی. برو(سرد)

ادامه دارد...