پارت

پارت ۷
ویو کوک:
فلش بک به ۲ ماه پیش
چند وقت پیش یکی از نگهبانا اعصابم رو خورد کرده بود منم اومدم خونه و رفت اتاق هانول یه دفعه تا من و دید گوشی شو گذاشت زمین و بلند شد منم عصبانی بودم
کوک. داشتی چه غلتی میکردی
هیچی به خدا داداش کاری نمی کردم ( بغض)
کوک. خفه شو جن*ده (با عرض پوزش)
(موهاشو گرفت و برد تو اتاق شکنجه و اینقدر زدش تا بیهوش شد)
اما شب که شد کوک تو یه عملیات پای کوک زخمی شد و خونی بود وقتی برگشت خونه کسی بجز هانول خونه نبود و یه دفعه پاش تیر کشید و افتاد زمین هانول سریع اومد
داداش چیشد خوبی(نفس نفسو نگران)
کوک. چیزیم نیست برو تو
نه داداش من نمیرم تو
کوک. گفتم برو (داد)
نه نمیتونم اینطوری ولتون کنم
( به کوک کمک کرد و بردش داخل پاشو پانسمان کرد)
بهترید داداش
کوک. اوهوم خوبم
بفرمایید داداش این مسکن و آبم بخوریم بهتر شید
اسلاید ۲ : هانول
دیدگاه ها (۲)

پارت۸کوک. باشهالان بهتریدکوک. آره ممنون(بچه ها یاد آوری کنم ...

کاش براتون مهم بودم

کاش براتون مهم بودم

کاش براتون مهم بودم

پارت۳وقتی رسیدم خونه داداشام از عصبانیت سرخ شده بودم داشتم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط