رفتنت از من
رفتنَت از من ...
آدم ِ دیگـری ساختـه است ...
از من ...
تویی بدون لبخند ...
از من غمـی خالص ...
اشکـی دل شکسته ...
از من تویی که رفتـه ...
از من سکوتـی غمگـونه ساختـه است ...
دیگـر شبیه گذشته نیستم ...
هیچ چیز مثل سابق نیست ...
تکه تکه ام ...
کسی باور نمی کند ...
هر صبح باید ...
تمام تکه هایم را جمع کنم ...
سعی کنم زنده بمانم ...
تو اما ...
به استخوانم زده ایی ...
دلم از تو نـه ، از خودم پر است ...
باید بروم ...
به جایی دور تر از دورِ نبودنت ...
جایی که ...
با هر صدایی سر برنگردانم ...
دور تر از دورِ تو ...
کنج دلتنگی ...
همان دور ترین احساسِ بودن ...
جایی شبیهِ نبودن ...
آدم ِ دیگـری ساختـه است ...
از من ...
تویی بدون لبخند ...
از من غمـی خالص ...
اشکـی دل شکسته ...
از من تویی که رفتـه ...
از من سکوتـی غمگـونه ساختـه است ...
دیگـر شبیه گذشته نیستم ...
هیچ چیز مثل سابق نیست ...
تکه تکه ام ...
کسی باور نمی کند ...
هر صبح باید ...
تمام تکه هایم را جمع کنم ...
سعی کنم زنده بمانم ...
تو اما ...
به استخوانم زده ایی ...
دلم از تو نـه ، از خودم پر است ...
باید بروم ...
به جایی دور تر از دورِ نبودنت ...
جایی که ...
با هر صدایی سر برنگردانم ...
دور تر از دورِ تو ...
کنج دلتنگی ...
همان دور ترین احساسِ بودن ...
جایی شبیهِ نبودن ...
- ۴۸۷
- ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط