جنون در یک لحظه
《جنون در یک لحظه》
Part3
به قلم:Law Winslet
اودا: من اوداسکو هستم سرپرست بخش بیکاسور ها از این به بعد شما هم جزو این مجموعه هستید.
ما سه تا هم تایید کردیم
البته تازه با این دو نفر آشنا شدم مثل اینکه قرار بود جفت بیکاسور ماشین بیوکر پنج باشن و هر کدوم از یه حباب جدا آمدن ناکاجیما اتسوشی و ریونوسکه اکوتاگاوا...
اتسوشی یه پسر مظلوم بنظر میرسه و خیلی مهربونه چشم های دو رنگ و موهای همانند برف و اکوتاگاوا کلا متضاد اتسوشی اما ته موهای جلوش سفیده، و پسر سردیه هرچند که تونستم با جفتشون کنار بیام...
اودا: خب خوش آمدید اینا اعضا هستن جفت بیکاسور ماشین بیوکر اول رانپو و پو جفت بعدی بیکاسور ماشین بیوکر دوم فئودور و نیکولای و بیکاسور ماشین بیوکر سوم دازای اوسامو...
با شنیدن اسم دازای اوسامو سرم رو بلند کردم که بهتر ببینمش، صبر کن ما باهم چشم تو چشم شدیم؟
-
خوش آمد گویی واقعا جالبه مثل اینکه اون سه تا آمدن، واقعا جالبه به فئودور که کل مدت داشت منو بر بر نگاه می کرد نگاه کردم و گفتم: به چی زل زدی؟ آنقدر جذابم؟
فئودور پوزخندی زد و گفت: هه دازای منم درمورد جفت جدیدت کنجکاوم امیدوارم مثل همیشه به کشتنش ندی وگرنه می دونی که کنار گذاشته میشی مگه نه؟
خواستم جوابشو بدم که....توجهمون به در ورودی سالن کشیده شد سرم رو انداختم پایین و با انگشتام ور رفتم.
وقتی صدای اوداسکو رو شنیدم سر بلند کردم تا ببینمش اما اشتباهی با، اون کوتوله چشم تو چشم شدم.
چشم های آبی دریایی مثل اونم داشته منو نگاه می کرده؛ او نگاهشو ازم گرفت و به فئودور داد؟ نمی دونم چرا اما حس حسودم گرفتم اما خب مهم نیست مهم اینه که کدوم یکی از این ها جفت بیکاسور منه؟
اودا: و بعد دازای جفت بعدی بیکاسور ماشین بیوکر 4 شیجی و لیا هستن... امید وارم باهم کنار بیاین چویا سان فکر کنم موری با شما در این مورد صحبت کرده درسته؟
هوم؟ چویا به معنی زلال اسم قشنگیه این اسم قشنگ بود تا اون کوتوله هویجی گفت: بله درسته
این داستان ادامه دارد...
#فن_فیک
#سوکوکو
Part3
به قلم:Law Winslet
اودا: من اوداسکو هستم سرپرست بخش بیکاسور ها از این به بعد شما هم جزو این مجموعه هستید.
ما سه تا هم تایید کردیم
البته تازه با این دو نفر آشنا شدم مثل اینکه قرار بود جفت بیکاسور ماشین بیوکر پنج باشن و هر کدوم از یه حباب جدا آمدن ناکاجیما اتسوشی و ریونوسکه اکوتاگاوا...
اتسوشی یه پسر مظلوم بنظر میرسه و خیلی مهربونه چشم های دو رنگ و موهای همانند برف و اکوتاگاوا کلا متضاد اتسوشی اما ته موهای جلوش سفیده، و پسر سردیه هرچند که تونستم با جفتشون کنار بیام...
اودا: خب خوش آمدید اینا اعضا هستن جفت بیکاسور ماشین بیوکر اول رانپو و پو جفت بعدی بیکاسور ماشین بیوکر دوم فئودور و نیکولای و بیکاسور ماشین بیوکر سوم دازای اوسامو...
با شنیدن اسم دازای اوسامو سرم رو بلند کردم که بهتر ببینمش، صبر کن ما باهم چشم تو چشم شدیم؟
-
خوش آمد گویی واقعا جالبه مثل اینکه اون سه تا آمدن، واقعا جالبه به فئودور که کل مدت داشت منو بر بر نگاه می کرد نگاه کردم و گفتم: به چی زل زدی؟ آنقدر جذابم؟
فئودور پوزخندی زد و گفت: هه دازای منم درمورد جفت جدیدت کنجکاوم امیدوارم مثل همیشه به کشتنش ندی وگرنه می دونی که کنار گذاشته میشی مگه نه؟
خواستم جوابشو بدم که....توجهمون به در ورودی سالن کشیده شد سرم رو انداختم پایین و با انگشتام ور رفتم.
وقتی صدای اوداسکو رو شنیدم سر بلند کردم تا ببینمش اما اشتباهی با، اون کوتوله چشم تو چشم شدم.
چشم های آبی دریایی مثل اونم داشته منو نگاه می کرده؛ او نگاهشو ازم گرفت و به فئودور داد؟ نمی دونم چرا اما حس حسودم گرفتم اما خب مهم نیست مهم اینه که کدوم یکی از این ها جفت بیکاسور منه؟
اودا: و بعد دازای جفت بعدی بیکاسور ماشین بیوکر 4 شیجی و لیا هستن... امید وارم باهم کنار بیاین چویا سان فکر کنم موری با شما در این مورد صحبت کرده درسته؟
هوم؟ چویا به معنی زلال اسم قشنگیه این اسم قشنگ بود تا اون کوتوله هویجی گفت: بله درسته
این داستان ادامه دارد...
#فن_فیک
#سوکوکو
- ۱.۴k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط