در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم
باور مکن که طعنه طوفان روزگار
جز در هوای زلف تو دارد مشوشم...
دیدگاه ها (۲)

در کوی می پرستان کس درد ما نداند ساقی شکوه غم را ازدیده ام ن...

هر چه کنم نمی شود ، تا بروی تو از دلم ،،از تو فرار می کنم ، ...

نه هر حالی هوس باشد, نه هر راهی ادب باشد/نه هر ظلمت به تاریک...

ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ؟ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﯼ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺭ...

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشمعاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌...

💛🎀 در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشمعاشــق نمی شوی کـه ببینی چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط