بیبیکوچولومن
بیبی_کوچولو_من
Part: ¹³
+خب... ایدهی من برای کمپین اینه که از یه سبک تلفیقی استفاده کنیم. ترکیب مد خیابونی با لاکچری! مثل اینه که استایل مردم عادی وارد دنیای برندهای میلیاردی شه. جذابه نه؟
جیمین سریع گفت:
جیمین: واقعاً عالیه. هم مدرنه، هم ارتباط برقرار میکنه با مخاطب. دقیقاً دنبال همچین چیزی بودم. تو ذهنم بود، ولی تو دقیق بیانش کردی!
جونگکوک (با لحن سرد): واو... نابغه کشف شد. بهبه.
+نابغه نه عزیزم، فقط یه آدم خوشفکر. چیزی که تو هنوز توی گوگل هم پیداش نکردی.
جونگکوک: خب عزیزم، من اگه بخوام فکر کنم، دنیا تعطیل میشه. اجازه نمیدم همچین فاجعهای رخ بده.
جیمین لبخند زد، اما واضح بود که از کلکلهامون بدش نمیاد. حتی یه نگاه خاص انداخت سمتم و گفت:
جیمین: خوشحال میشم بعد از جلسه، یه تایم بذاریم و ایده رو با جزئیات بیشتر با هم بررسی کنیم. نظرت چیه؟
قبل از اینکه من چیزی بگم، جونگکوک با صدای بلندی گفت:
جونگکوک: عالیه، پس منم میام! چون این پروژه سهنفرهست نه دو نفره. نمیخوام یه وقت "برخیها" پروژه رو تبدیل کنن به قرار عاشقانه!
+وااای خدایاااااا، من اصلاً نمیفهمم شما دو نفر چرا اینقدر رقابت دارین. تو مگه دوست دختر منی که انقدر آتیش میگیری؟
جونگکوک: چی گفتی؟!
بابا: بسه دیگه! مگه بچهاید؟ اینجا شرکتِ، نه پارک محلهتون. تا جلسه بعد، لطفاً بزرگسال باشید. حالا بریم که وقت ندارم!
هممون بلند شدیم. جیمین کیفشو برداشت، یه نگاه بهم کرد و گفت:
جیمین: واقعاً دوست دارم بیشتر از ایدههات بشنوم. اگه خواستی، بعد از ظهر وقت بذاریم.
جونگکوک بینمون پرید:
جونگکوک: مطمئناً وقت نداره، باید با من روی طراحی پوستر کار کنه. متأسفم جیمین.
+واااقعا باید هر دفعه مثل گربه بخوای وسط بپری؟
جونگکوک: نه عزیزم، من شیرم، اونم تو قلمروم!
---
پایان پارت ¹³
#تهکوک #کوکمین #جونگکوک #جئون_جونگکوک #پارک_جیمین #جیمین #بی_تی_اس #بنگتن #بنگتن_بویز #آرمی #کیپاپ #رمان #فیک #رمانتیک #چندپارتی #تکپارتی #موسیقی
Part: ¹³
+خب... ایدهی من برای کمپین اینه که از یه سبک تلفیقی استفاده کنیم. ترکیب مد خیابونی با لاکچری! مثل اینه که استایل مردم عادی وارد دنیای برندهای میلیاردی شه. جذابه نه؟
جیمین سریع گفت:
جیمین: واقعاً عالیه. هم مدرنه، هم ارتباط برقرار میکنه با مخاطب. دقیقاً دنبال همچین چیزی بودم. تو ذهنم بود، ولی تو دقیق بیانش کردی!
جونگکوک (با لحن سرد): واو... نابغه کشف شد. بهبه.
+نابغه نه عزیزم، فقط یه آدم خوشفکر. چیزی که تو هنوز توی گوگل هم پیداش نکردی.
جونگکوک: خب عزیزم، من اگه بخوام فکر کنم، دنیا تعطیل میشه. اجازه نمیدم همچین فاجعهای رخ بده.
جیمین لبخند زد، اما واضح بود که از کلکلهامون بدش نمیاد. حتی یه نگاه خاص انداخت سمتم و گفت:
جیمین: خوشحال میشم بعد از جلسه، یه تایم بذاریم و ایده رو با جزئیات بیشتر با هم بررسی کنیم. نظرت چیه؟
قبل از اینکه من چیزی بگم، جونگکوک با صدای بلندی گفت:
جونگکوک: عالیه، پس منم میام! چون این پروژه سهنفرهست نه دو نفره. نمیخوام یه وقت "برخیها" پروژه رو تبدیل کنن به قرار عاشقانه!
+وااای خدایاااااا، من اصلاً نمیفهمم شما دو نفر چرا اینقدر رقابت دارین. تو مگه دوست دختر منی که انقدر آتیش میگیری؟
جونگکوک: چی گفتی؟!
بابا: بسه دیگه! مگه بچهاید؟ اینجا شرکتِ، نه پارک محلهتون. تا جلسه بعد، لطفاً بزرگسال باشید. حالا بریم که وقت ندارم!
هممون بلند شدیم. جیمین کیفشو برداشت، یه نگاه بهم کرد و گفت:
جیمین: واقعاً دوست دارم بیشتر از ایدههات بشنوم. اگه خواستی، بعد از ظهر وقت بذاریم.
جونگکوک بینمون پرید:
جونگکوک: مطمئناً وقت نداره، باید با من روی طراحی پوستر کار کنه. متأسفم جیمین.
+واااقعا باید هر دفعه مثل گربه بخوای وسط بپری؟
جونگکوک: نه عزیزم، من شیرم، اونم تو قلمروم!
---
پایان پارت ¹³
#تهکوک #کوکمین #جونگکوک #جئون_جونگکوک #پارک_جیمین #جیمین #بی_تی_اس #بنگتن #بنگتن_بویز #آرمی #کیپاپ #رمان #فیک #رمانتیک #چندپارتی #تکپارتی #موسیقی
- ۱۵.۳k
- ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط