عشق رمانتیک من

عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۴۰

هانیل: سلام جانم توت فرنگی

هینا: سلام مارشمالو چه موقعی با جونکوک اونجا باشیم؟

هانیل: قبل از ۱۱ که همه مهمونا میان

هینا: آها اوکی تهیونگ و دعوت کردی؟

هانیل: نه بهش بگم؟ سری پیش خیلی باهاش بد حرف زدم

هینا: معلومه بهش بگو

هانیل: اوکی چخبر از تو و کوک

هینا: والا چند دقیقه پیش که رفت ازش پرسیدم کجا میری جوابمو نداد

هانیل: چیزی بهش گفتی بودی؟

هینا: نه فکرنکنم

هانیل: غمت نباشه حالا احتمالا کاری براش پیش اومده

هینا: شاید خب باشه فقط ۳ ساعت مونده تا مراسم برم آماده بشم

هانیل: برو عشقم

هینا: بای

هانیل: بای

و آجوما لیوان را گذاشت رو میز

آجوما: بفرمایید دخترم

هینا: ممنون

بعداز تموم کردن آب میوه رفتم اتاقم و یه دوش ۴۰ مینی گرفتم و روتین پوستیمو انجام دادم و مشغول انتخاب لباس شدم

مغز هینا: ام یعنی کدوم و بپوشم؟

که یکی در اتاق و زد

هینا: بفرمایید داخل

آجوما: براتون موبایلتونو را آوردم زنگ می‌خورد

هینا: آآ مرسی راستی آجوما بیاین داخل از بین ۳ تا لباس از نظرتون کدوم رو برای مراسم بپوشم؟

آجوما: دخترم من سلیقه تورو نمیدونم

هینا: من هر۳ تاشون رو دوست دارم ولی انتخاب بینشون سخت بود برای همین ازتون میپرسم

آجوما: وسطی دختر خوشگلم

هینا: مرسی آجوما و بعد رفتن آجوما لباسمو پرو کردم و ۳۰ مین مشغول میکاب شدم


(ادامش و یه چند ساعت بعد میزارم)