عروسکی در کمد دیواری

عروسکی در کمد دیواری
خسته از راه رسید، مستقیم به اتاق خواب رفت، پتو را روی خودش کشید و روی تخت ولو شد. صدای در کمد دیواری توجهش را جلب کرد. مقداری از در باز شد. نورکمی به داخل کمد رخنه کرد و صورت محوی دیده شد که در حال خنده بود. مرد زیر لب غرغر کرد: «صدبار به این بچه گفتم عروسکت رو داخل کمد اتاق خواب ما نذار!» بلند شد در کمد دیواری را باز کرد؛ عروسک را برداشت و با شدت به بیرون از اتاق پرت کرد. برگشت روی تخت، پتو را که کنار زد با صورت خندان عروسک مواجه شد، لامپ خاموش شد و صدای خشنی گفت: «از طرز برخوردت خوشم نیومد.»
دیدگاه ها (۱۵)

چایِ با هل؛ به ما نمی سازدطعمِ فلفل؛ به ما نمی سازدپدرم رفت ...

فیل گوش پروانه ای که به عنوان خشن ترین حیوان جنگل های استرال...

مجسمه #جومونگ واقعی

تصاویری از #هنرنمایی روی تنه ی درختان قطع شده...

ترسناک ۲

Part ¹²⁷ا.ت ویو:با صدای جونگ کوک از فکر بیرون اومدم..ا.ت:چیز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط