سرگذشت واقعی خودمه

سرگذشت واقعی خودمه
عشق ویسگونی قسمت اول❤ ️
هر سوالی دارین کامنت بذارین

همه چی از پاییز 93 شروع شد
من ی دختر 16 ساله بودم با کل امید و آرزو ک البته شیطنت های زیادی هم تو مجازی داشتم و خیلی بقیه رو اذیت میکردم
و هیچوقت معنی عشق مجازی رو درک نمیکردم و میگفتم این مسخره بازیا چیه مگ میشه ادم عاشق کسی شه ک ندیده اونو

ویسگون رو از چند ماهی بود داشتم اما اصلا ازش استفاده نمیکردم فقط چند تا پست گذاشته بودم اما آذر 93 بود ک همه چی ب کل عوض شد داشتم مث همیشه عکسای ویسگون رو نگاه میکردم ک چشم افتاد ب  اکانت پسری که عکس پروفایلش خیلی برام جذاب بود پروفایلشو باز کردم ی پسر گندمی با چشمهای میشی چشمهایش خیلی گیرا بود ب سراغ اولین پستش رفتم کلی کامنت داشت ک دخترا سراغشو گرفته بودن و ازش خاسته بودن ک جوابشونو بده و اونم خیلی سنگین جواب داده بود منم کامنت گذاشتم لایک شدی نمیدونم چرا کنجکاو شده بودم ک بفهمم کیه از کجاس عکس خودشه چند ساعتی گذشت ک من دوباره اومدم ویسگون ک دیدم.......... واسه ادامه این داستان لایک و دنبالم کنین #رمان #داستان #سرگذشت #عشق_ویسگونی
دیدگاه ها (۱۷)

سرگذشت واقعی خودمهقسمت دوم عشق ویسگونی❤ ️ هر سوالی دارین کا...

سرگذشت واقعی خودمه قسمت سوم عشق ویسگونی❤ ️دوباره نوشت دلم گر...

اگ دوس دارین سرگذشت زندگی منو بخونین لایک و دنبالم کنین

آهای عشق مجازی دگ منو نداری...

دختر کوچولوی تناسخ یافته من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط