اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم

...
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم

چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم

دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نِه
دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم

فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید
که گر بگریزم از سختی، رفیق سست پیمانم

#سعدی
#گل   #رز
#انصاف #ستاندن #قضا #عهد #ماضی #دوست #فراق #افتد #صبر #دل #چشم #فتنه #دیده #سخت #گریز #رفیق #سست #پیمان #زمستان #اسفند
#flowers
#flower
#rose
دیدگاه ها (۰)

...حال عجیبی است،از دلتنگی خاطره ای به خاطره دیگر پناه بردن!...

...مطربِ عشق عجب ساز و نوایی داردنقشِ هر نغمه که زد راه به ج...

...میان کوچه های بارانی، تو را دیدمدر اوج بی کسی پریشانی، تو...

...برای دوست داشتن ات اجازه نخواهم گرفت!هر صبح در حوالی کوی ...

وقتی ازت میپرسه: دوسم داری؟! *مثل حضرت سعدی جوابشو بده و بگو...

#عاشقانه_های_من#دکلمه #دکلمه_های_زیبا#احساسی #دکلمه_احساسی#د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط