دوستت میدارم و بیهوده پنهان میکنم

دوستت می‌دارم و بیهوده پنهان می‌کنم
خلق می‌دانند و من انکار ایشان می‌کنم

عشق بی‌ هنگام من تا از گریبان سر کشید
از غم رسوا شدن سر درگریبان می‌کنم

دست عشقت بند زرین زد به پایم این زمان
کاین سیه کاری به موی نقره افشان می‌کنم

سینه‌ی پر حسرت و سیمای خندانم ببین
زیر چتر نسترن آتش فروزان می‌کنم

دیده بر هم می‌نهم تا بسته ماند سر عشق
این حباب ساده را سرپوش طوفان می‌کنم

این من و این دامن و این مستی آغوش تو
تا چه مستوری من آلوده دامان می‌کنم

دست و پا گم کرده و آشفته می‌مانم به جای
نعمت وصل تو را اینگونه کفران می‌کنم

ای شگرف ای ژرف، ای پر شور، ای دریای عشق
در وجودت خویش را چون قطره ویران می‌کنم

تا چراغانی کنم راه تو را هر شامگاه
اشک شوقی نو به نو آویز مژگان می‌کنم

زان نگاه کهربایی چاره فرمان بردن است
هر چه می‌خواهی بگو آن می‌کنم آن می‌کنم

#سیمین_بهبهانی
i
دیدگاه ها (۹)

به نظر من یه خونه هرجایی میتونه باشهمیتونه بالای یه ساختمون ...

یادَم آمد!!! ♩♩شوق روزگار کودکیمستی بَهار کودکی ♩♩یادم آمد!!...

به سرخی هندوانه ی رسیده🍉به خوشمزگی طعم باقلوا🫔به زیبایی چشم ...

تو ناب ترین واژه‌ی اعلای زمانیتو خوب ترین عشق منیحضرت جانی✨🦋...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط