پس

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ پسﺮﻩ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺗﻮ
ﺟﯿﺒﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﺮﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﻧﯿﺮﻭ
ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ
.
.
ﭘﻮﻻ ﺭﻭﭘﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ
ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ..
دیدگاه ها (۲)

ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴﺗﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ،ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺴﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗ...

پسر خالم رفته بود هند تو مهمونی از خاطرات هند رفتنش داشت واس...

منو هندونه ی بدون هستم همین الان دوهویی

وقتی توی حمامی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط