کاش زندگی از آخر به اول بود

کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم و در
نیمه شبی با نوازش های
مادر آرام میمردیم…
دیدگاه ها (۱۰)

چشم خود بستم که دیگرچشم مستش ننگرمناگهان دل داد زد:دیوانه من...

ﺗﻨـﻬﺎیــــے یعنـــے . . .هیچـڪـس ﺭﻭ .....ﻧـﺪﺍﺷﺘــہ ﺑـﺎﺷــــے...

من غریبانه به این خوشبختی می نگرممن به نومیدی خود معتادم...

چگونه بگویم آه!که بی تو نبوده ام هرگز...

کاش زندگی از آخر به اول بود..پیر بدنیا می آمدیم..آنگاه در رخ...

کاش زندگی از آخر به اول بود…پیر بدنیا می‌آمدیم…آنگاه در رخدا...

کاش زندگی از آخر به اول بود…پیر بدنیا می‌آمدیم…آنگاه در رخدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط