بی تو اینجا که منم سخت هوا بارانی است

بی تو اینجا که منم؛ سخت هوا بارانی است
دل جدا،ابر جدا، چشم جدا، بارانی است..

هی نگو فصل بهار است ،نگو معمول است!
چشم هایی که کویر است چرا بارانی است؟!

بی تو، عطار ترین شاعر این شهر گریخت!
و از آن لحظه ی غمگین،همه جا بارانی است!

گفتم آرام شوم باز کنم قرآن را
دیدم ای داد!”الف..لامِ”خدا بارانی است!

چتر بردار ، از آغاز غزل تا آخر!
اول و آخر هر قصه ی ما،بارانی است
دیدگاه ها (۴)

کــــــــسی چــــــــه میفهــــــــمدتکــــــــرار "تـــــــ...

✧✧ داستان کوتاه ✧✧♚ پادشاهی درویشی را به زندان انداخت،نیمه ش...

به سلامتیِ اونی که وقتی بودیم باهامون حال کرد ، اگه نبودیم ا...

خداوند همه چیز را جفت آفرید: جز دماغ و دهن و قلب ، می دونی چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط