پارت ۱۸
ویو جیمین
حواسم به منظره که نفهمیدم کی داره میره و کی داره میاد و یک نفس عمیق کشید و دیدم یکی منو شک زد و صورتم چرخیدم و موهام ریخت جلوم و میخواستم ببینم که کدوم خری بود که ات بود
جیمین: ای هرزه چرا منو زدی هاهاها بگو (عصبی و یکمی یکمی داد زد)
ات: این زدم که بچه مردم آسیب میزنی
جیمین: خوب کردم به تو چه ها مدرسه باباته ها احمق
ات: ای کاش مدرسه مال بابام بود که میدونستم چه کار کنم
جیمین: برو بخر ببینم میتونی بخری یا نه
ات: میخرم و تور از مدرسه پرت میکنم بیرون
جیمین: پرتم کن ببین اگر تونستی بهم بگو ها برو کنار میخوام
(گوشی جیمین زد خورد)
جواب داد
سلام قشنگم ...... باشه خوش گلم الان میام پیشت من هم دوست دارم خداحافظ
به ات نگاه کرد و گفت برو کنار میخوام برم
ویو ات
که ات خیلی خیلی عصبانی شود و میخواست به باباش بگه که این مدرسه رو بخر و زنگ زدم به بابام
ات :سلام بابا
بابای ات: جونم بابای کاری داشتی
ات : اره بابای میگم نظرت چی که این مدرسه رو بخریم ها
بابای ات :چرا دخترم
ات :چون خیلی قشنگ و دوست ندارم از دستش بدم
بابای ات :ولی دخترم نمیشه بعدن میای حرف میزنیم الان من کار دارم وسط جلسم
ات : باشه بابای پس مزاحمت نمیشم خداحافظ
بابای ات : خدا حافظ
و ات خیلی ناراحت و عصبانی شودم که میخواستم یک چیزو جر بدم
حواسم به منظره که نفهمیدم کی داره میره و کی داره میاد و یک نفس عمیق کشید و دیدم یکی منو شک زد و صورتم چرخیدم و موهام ریخت جلوم و میخواستم ببینم که کدوم خری بود که ات بود
جیمین: ای هرزه چرا منو زدی هاهاها بگو (عصبی و یکمی یکمی داد زد)
ات: این زدم که بچه مردم آسیب میزنی
جیمین: خوب کردم به تو چه ها مدرسه باباته ها احمق
ات: ای کاش مدرسه مال بابام بود که میدونستم چه کار کنم
جیمین: برو بخر ببینم میتونی بخری یا نه
ات: میخرم و تور از مدرسه پرت میکنم بیرون
جیمین: پرتم کن ببین اگر تونستی بهم بگو ها برو کنار میخوام
(گوشی جیمین زد خورد)
جواب داد
سلام قشنگم ...... باشه خوش گلم الان میام پیشت من هم دوست دارم خداحافظ
به ات نگاه کرد و گفت برو کنار میخوام برم
ویو ات
که ات خیلی خیلی عصبانی شود و میخواست به باباش بگه که این مدرسه رو بخر و زنگ زدم به بابام
ات :سلام بابا
بابای ات: جونم بابای کاری داشتی
ات : اره بابای میگم نظرت چی که این مدرسه رو بخریم ها
بابای ات :چرا دخترم
ات :چون خیلی قشنگ و دوست ندارم از دستش بدم
بابای ات :ولی دخترم نمیشه بعدن میای حرف میزنیم الان من کار دارم وسط جلسم
ات : باشه بابای پس مزاحمت نمیشم خداحافظ
بابای ات : خدا حافظ
و ات خیلی ناراحت و عصبانی شودم که میخواستم یک چیزو جر بدم
- ۳.۶k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط