Part

Part¹⁰
خونه‌ی تولگا
جمیله در میزنه تولگا باز می‌کنه
جمیله: سلام
تولگا: سلام بفرما داخل
تولگا: چیزی میخوری؟
جمیله : یه قهوه ممنون

بعد از انجام تکلیف
تولگا : جمیله می‌خوام یه چیزی بهت بگم
جمیله:بگو
تولگا : جمیله من ...من.. ازت..من ازت خوشم میاد
جمیله: چی ؟
تولگا: من دوست دارم
جمیله : اما تولگا من علاقه ای به تو ندارم
تولگا : چرا؟ مگه من چمه ؟ چی از بقیه کم دارم ؟
جمیله: تو آدم خوبی نیستی همش به بقیه بی احترامی میکنی اصن بلد نیستی خوبی کنی

تولگا :‌ باشه تو فقط یه فرصت به من بده من آدم خوبی میشم ترو خدا
جمیله: باشه اما اگه اشتباهی بکنی دیگه فرصت نمیدم
تولگا : باشه
جمیله : میبینیم من دیگه باید برم میبینمت خداحافظ
تولگا جمیله رو بدرقه می‌کنه و
تولگا : این دختر کجا موند رفت تکلیف انجام بده اصن ساعتو نگاه کرده
زنگ زد به لیلا
لیلا با صدای زنگ گوشی از خواب پرید و گفت: چیشده من چرا اینجا خوابیدم جواب داد:
لیلا: الو
تولگا: الو دختر اصن ساعتو نگاه کردی؟ دیر وقته این وقت شب کجا موندی ؟رفتی تکلیف انجام بدی نمی‌خوای بیای خونه؟
لیلا: داداش یه نفس بکش چرا پشت هم رگباری بارم می‌کنی دارم میام خونه دیگه تو راهم
تولگا: باشه بیا خداحافظ
دیدگاه ها (۰)

Part ¹¹خونه‌ی سوسن عمر : خب من دیگه برم دیر وقته سوسن : باشه...

Part ¹²خدیجه: نباحت خانم میشه من امروز زودتر برم آخه امروز ت...

Part ⁹ایبیکه اومد بیرون و با خودش گفت: وای این دیگه چی بود ؟...

Part⁸خونه برکایبیکه در میزنه مامان برک در رو باز می‌کنه ایلا...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

i hate you...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط